عکس های امشب😊😍
سلام به دوستای گلم وممنون از نظراتی که برامون می گذارید واینکه من الان خونه ی دایی هادیم هستم و دارم پست می گذارم و تایادم نرفته امروز که روز مادر هستش رو به همه ی مامانای گل تبریک می گم و اینکه فردا هم عید نوروز هستش و سال نورو هم پیشاپیش به همه ی شما دوستای گل و نازنینم تبریک می گم .امروز صبح قبل از خوردن صبحانه هم ستاره و سحر و امیرحسین ومامان وباباشون رسیدند ومن یک لحظه صدای گریه شنیدم و فکر کردم آیدا وپرنیا دارند گریه میکنند و بیدار شدم و دیدم که ستاره و سحر اومدند وبعداز خوردن صبحانه هم من و کیمیا وپرنیا و امید و امیرحسین وپرنیا و آیدا و ستاره و سحر رفتیم توی حیاط وهم بردیمشون لب حوض تا ماهی هارو ببینند و هم سوار تاب گذاشتیم بشینندستاره و سحرو هم کلی باهم دیگه کیف کردیم وقبل از ناهار هم من رفتم خونه ی دایی مهدیم آخه مامانم اومده بود صبح امروز ازخیرآباد تربت وچند ساعت پیش هم من ومامانم اومدیم خونه ی دایی هادیم والان هم ستاره و سحر و مامان و باباشون رفتند خونه ی مامانی دیگه اش (خاله نجمه ام)(مامان مامان امیرحسین و ستاره و سحر) والان هم من و آیدا و پرنیاو کیمیا و امید و امیرحسین و دخترداییم مرضیه خانم(مامان امید و آیدا) ودایی هادیم و مامانم اینجاهستیم(خونه ی دایی هادیم) والان هم دخترداییم(مامان امید وآیدا)می خوان برند لباسهای عید امید و آیدا رو بدند به خیاط که کوتاه بکنه براشون وامشب هم قبل از شام دوباره من و کیمیا و پرنیا و آیداوامیرحسین وستاره و سحر رفتیم لب حوض وستاره وسحر رو گذاشتیم سوار تاب بشینند.ادامه ی مطلب : وشب هم بعداز شام امید و آیدا و مامان و باباشون وکیمیا و پرنیا و مامان وباباشون رفتند خونشون وفقط توی خونه ی دایی هادیم فقط من و مامانم ومجیدآقا(پسردایی هادیم)(بابای ستاره و سحر و امیرحسین)وزهره خانم(دخترخالم)(مامان ستاره و سحر و امیرحسین)ودایی هادیم و زن دایی هادیم وفائزه دختردایی هادیم بودیم
وفردا صبحش هم من و امیرحسین و مامانم بعداز خوردن صبحانه رفتیم خونه ی خاله نجمه
کیمیا️
پرنیا️
پرنیا و آیدا(دخترعمه مرضیه)️️
پرنیا و ستاره(دخترعمو مجید)️️
ستاره(دخترعمو مجید) و پرنیاو آیدا(دخترعمه مرضیه)️️️️️️
ستاره(دخترعمو مجید) و امیرحسین(پسرعمو مجید) و پرنیا و آیدا(دخترعمه مرضیه)️️️️️️️️